سرپرست کمیته امداد شهرستان خدابنده خبر داد
جمعآوری 10 میلیارد ریال زکات در شهرستان خدابنده
سرپرست کمیته امداد شهرستان خدابنده از جمعآوری 10 میلیارد ریال زکات در شهرستان خدابنده خبر داد.به گزارش روابط عمومی و اطلاع رسانی کمیته امداد استان زنجان، غدیر خلجی اظهار کرد: یکی از سنتهای حسنه مورد تاکید در دین اسلام پرداخت زکات است.وی با اشاره به اینکه پیامبر اکرم (ص)و نزدیکان آن بزرگوار همواره بر پرداخت زکات مبادرت میورزیدند، تصریح کرد: در همین راستا روایات بسیاری از پیامبر اکرم (ص) در زمینه اهمیت پرداخت زکات نقل شده است.سرپرست کمیته امداد شهرستان خدابنده در ادامه با اشاره به جمعاوری زکات توسط کمیته امداد افزود: این نهاد نیز در راستای عمل به سنتهای حسنه اسلامی در این زمینه و همچنین محرومیت زدایی اقدام به جمعآوری زکات میکند.وی با بیان اینکه سالانه اقدامات مختلفی در زمینه اطلاع رسانی در بحث زکات صورت میگیرد، اضافه کرد: این اقدامات به منظور تبیین مردم در زمینه آثار و برکات پرداخت زکات در زندگی فردی و اجتماعی اجرایی میشود.خلجی در ادامه با اعلام اینکه در شش ماهه نخست امسال 10 میلیارد و 236 میلیون و 314 هزار ریال زکات در شهرستان خداینده جمعآوری شده است، اذعان داشت: این مبلغ در سرفصلهای تعیین شده برای مصرف زکات هزینه میشود.سرپرست کمیته امداد شهرستان خدابنده با اشاره به اینکه زکات جمعآوری شده با همکاری 26 روحانی جمعآوری شده است، تصریح کرد: طی نیمه نخست امسال شش جلسه شورای زکات نیز با حضور مسئولان شهرستانی برگزار شده است.
سلام به دوستان عزیزمون که هر روز از این وبلاگ بازدید میکنید و با نظراتتون دلگرممون میکنید این سری عکسها بسیاز شیک و دیدنی تر از قبل هستن امیدوارم لذت ببرید و باعث بیشتر شدن عشقتون به عشقتون بشه.
آگهی سیتی : مرجع تبلیغات و نیازمندیهای ایران
تصادف رانندگی در آذرشهر جان دو نفر را گرفت سرعت غیرمجاز یک دستگاه
خودرو سواری سمند جان دو نفر از اهالی روستای اخی جهان آذرشهر را گرفت.
روزگارم را کنار می زنم و از جدار آسمان به ناکجایی خیره می شوم که نه چشمی می تابد و نه خیالی می گذرد به اتاقم می روم شمعدانی را روشن می کنم و در سوسوی عطرش دلتنگی ام را می گشایم از همان جایی که چشم های تو آغاز می شود و من افکار عاشقانه ام را درحاشیه ی دست های تو می کارم و بادهای نیمه شب تو را در من ورق می زنند این جا در آغوشم میان عشق و نوازش دست های صبوری که خیس گریه اند و پنجره ... آفتاب را زنگ می زند و من در کوچ دقایق تن به رفتن می سپارم شاید که در پیچ کوچه ای خوردم به تو و ناگهان ... یک خاطره!
شخصیت من را با برخوردم اشتباه نگیر
شخصیت من چیزیست که من هستم اماااااااااااا
برخوردمن بستگی دارد به اینکه توکه باشی .
لیست کل یادداشت های این وبلاگ