سه شنبه 92 مهر 30 , ساعت 9:22 صبح
ترسیده اید تا به حالا؟
نه که ترسیدن از سوسک و سگ و جن و شبح و آمپول و صدای چک چک نیمه شبانه ی آب توی وان حمام واین ها!
یک جور ترس بی توضیح، از نمی دانم چی، از هر چیزی که مختص شخص شماست!
مثلا ترسیده اید از تنهایی؟
ترسیده اید از بستر بی رویا؟
بیخودی ترسیده اید از ندیدن کسی که حتی قرار هم نیست که نبینید اش!
ترسیده اید از چیزی که اصلاً ترس ندارد؟!
دلشوره چطور؟
دلتان شور زده تا به حالا برای کسی که هیچ وقت هیچ طوری اش نمی شود و بادمجان بم است؟
بیخودی دلتان شور زده برای کسی که گوشی را برنمی دارد و خوب می دانید که خواب مانده است؟
خاک، تاکید می کنم، خاک، بر سر تمام کسانی که بی داشتن ِ این حس ها حسابی خوشبخت اند!
" مهدیه لطیفی"
نوشته شده توسط علی | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ