عرضه و تقاضای کل
تقاضای کل
تقاضای کل یک نمودار یا منحنی است که مقادیر محصول
واقعی ( GDP واقعی ) را که خریداران جمیعا در هر سطح
قیمت ممکن تمایل به خرید آنها دارند ، نشان می دهد .
عوامل موثر بر تغییرات تقاضای کل
اثر حسابهای واقعی: یک تغییر در سطح قیمت اثر حسابهای واقعی را ایجاد می کند . سطح قیمت
بالاتر ، ارزش واقعی یا قدرت خرید حسابهای پس انداز متراکم عمومی را کاهش می دهد .
بخصوص ، ارزش واقعی داراییها با ارزش پولی ثابت ، مانند حسابهای پس انداز یا اوراق
قرضه ، کاهش می یابد . از آنجایی که سطح قیمت بالاتر ، قدرت خرید چنین دارایی هایی
را تقلیل می دهد ، عموم مردم در شرایط واقعی فقیرتر شده و مخارج خود را کاهش خواهند
داد . یک خانوار اگر قدرت خرید حسابهای دارایی مالی اش مثلا 50000 دلار باشد ، ممکن
است یک ماشین جدید و یا یک تلویزیون پلاسما خریداری کند . اما اگر تورم قدرت خرید حسابهای
دارایی او را به 30000 دلار کاهش دهد ، خانوار ممکن است خریدش را تغییر دهد . بنابراین
، سطح قیمت بالاتر به معنای مخارج مصرفی کمتر است .
اثر نرخ بهره: منحنی تقاضای کل بدلیل اثر نرخ
بهره نیز شیب منفی دارد . زمانی که منحنی تقاضای کل را رسم می کنیم ، فرض می کنیم که
عرضه پول در اقتصاد ثابت است . اما هنگامی که سطح قیمت بالا می رود ، مصرف کنندگان
برای خریدهای خود به پول بیشتری نیاز دارند و مؤسسات بازرگانی نیز برای تأمین صورت
پرداخت خود و خرید منابع دیگر به پول بیشتری احتیاج دارند . یک اسکناس 10 دلاری هنگامی
که قیمت کالا 10 دلار باشد ، کفایت می کند ولی یک اسکناس 10 دلاری به علاوه یک اسکناس
1 دلاری زمانی که کالا 11 دلار است مورد نیاز است . خلاصه آنکه ، سطح قیمت بالاتر ،
تقاضا برای پول را افزایش می دهد . بنابراین ، با یک عرضه پول ثابت ، یک افزایش در
تقاضای پول ، قیمت پرداختی برای استفاده از آن را بالا خواهد برد . آن قیمت ، نرخ بهره
است. نرخهای بهره بالاتر ، مخارج سرمایه گذاری و مخارج مصرفی حساس به نرخ بهره را کاهش
می دهد . بنگاههایی که انتظار 6 درصد نرخ بازدهی از خرید بالقوه سرمایه را دارند ،
هنگامی که نرخ بهره مثلا 5 درصد باشد ، آن سرمایه گذاری را به صورت بالقوه سودآور خواهند
یافت . اما هنگامی که نرخ بهره به 7 درصد افزایش یافته باشد ، دیگر سرمایه گذاری سودمند
نخواهد بود و انجام نخواهد شد . به طور مشابه ، مصرف کنندگان هنگامی که نرخ بهره وامها
بالا رود ، تصمیم می گیرند که دیگر خانه جدید و یا اتومبیل جدید خریداری نکنند . بنابراین
با افزایش تقاضا برای پول و متعاقبا نرخ بهره ، سطح قیمت بالاتر مقدار محصول واقعی
مورد تقاضا را کاهش می دهد .
اثر خریدهای خارجی: یک دلیل دیگر شیب منفی منحنی
تقاضای کل اثر خریدهای خارجی است . زمانی که سطح قیمت داخلی نسبت به سطوح قیمت خارجی
افزایش یابد ( و نرخهای ارز به سرعت و یا به طور کامل واکنش نشان ندهند ) ، خارجیها
کالاهای داخلی کمتری خریده و داخلیها کالاهای خارجی بیشتری می خرند . بنابراین صادرات
کم شده و واردات افزایش می یابد . خلاصه آنکه ، افزایش در سطح قیمت ، مقدار کالاهای
مورد تقاضا به عنوان خالص صادرات کاهش می یابد .
عوامل تعیین کننده تقاضای کل: عواملی که منحنی تقاضای
کل را جابجا می کند .
1- تغییرات در مخارج مصرف کننده
الف . ثروت مصرف کننده
ب . انتظارات مصرف کننده
ج . بدهی خانوار
د . مالیات ها
2- تغییرات در مخارج سرمایه گذاری
الف . نرخهای بهره
ب . بازدهی مورد انتظار
• شرایط تجاری آتی مورد انتظار
• تکنولوژی
• درجه ظرفیت مازاد
• مالیاتهای کسب و کار
3- تغییر مخارج دولت
4- تغییر مخارج خالص صادرات
الف . درآمد ملی خارجیها
ب . نرخ ارز
عرضه کل
عرضه کل یک نمودار یا منحنی است که سطح محصول داخلی
واقعی را که بنگاهها در هر سطح قیمت تولید خواهند کرد نشان میدهد.
عوامل تعیین کننده عرضه
کل : عواملی که منحنی عرضه کل را جابجا می کند
1 . تغییر در قیمت عوامل
تولید
الف . قیمتهای منابع
داخلی
ب . قیمتهای منابع
وارداتی
ج . قدرت بازار
2 . تغییر در بهره وری
3 . تغییر در محیط رسمی –
قانونی
الف . مالیاتهای تجاری و سوبسیدها
ب . مقررات دولت
سطح قیمت تعادلی و مقدار محصول واقعی در محل
تقاطع منحنی تقاضای کل و عرضه کل تعیین می شود .
افزایش در تقاضای کل فراتر از سطح اشتغال کامل GDP واقعی ، تورم
ناشی از فشار تقاضا ایجاد می کند .
کاهش در تقاضای کل تاحدودی بدلیل آنکه سطح قیمت
و دستمزدها در جهت پایین تمایل به انعطاف ناپذیری دارند ، رکود و بیکاری ادواری ایجاد
می کند .
کاهش در عرضه کل تورم ناشی از فشار هزینه ایجاد
می کند .
اگر افزایشهای ناشی از بهره وری در عرضه کل برای
متعادل ساختن تقاضای کل در حال رشد کفایت کند ، اشتغال کامل ، رشد اقتصادی بالا و
ثبات قیمت با یکدیگر سازگار می شوند .
لیست کل یادداشت های این وبلاگ