نقش ادبیات امروز در پیوند متون کهن با مخاطبان فردا
نخستین نسل از پژوهندگان دانشگاهیِ ادبیات در ایران به
لحاظ ویژگیهای علمی، فرسنگها با ادبیاتپژوهان جوان امروز فاصله
داشتهاند. آنها غالباً به سائق? علاقه، استعداد و هوششان وارد این حوز?
شده و به گواهی آثار و اخبارشان جز تسلّط بر زبان فارسی و عربی و در حافظه
داشتنِ بسیاری از متون و تبحّر در خواندن و شناختن نسخههای خطّی و
برخورداری از فصاحت و بلاغتِ گفتاری و نوشتاری و دردمندِ ادبیات بودن، شعری
هم میسرودهاند و نثری ادبی هم مینوشتهاند و بعضی حتّی از موسیقی و
دیگر هنرها هم سررشته داشتهاند. از آن نسل امروز انگشتشماری باقی مانده
که بسیاری از این اندک هم یا به جبر سن و سال خانهنشین شدهاند و یا به
سببِ همهم? پوشالی داعیهدارانِ کممایه، گوشهنشین.
امروز در دانشکدههای ادبیات دو طیف در برابر هم قرار
گرفتهاند. از یکسو استادان دانشمندی که میکوشند تا از دانشجویانشان
نسخهپژوه و فقهالغهدان و آرایهشناس بسازند و از دیگرسو استادانی که نبض
مطالعات فرهنگی روز را در دست دارند و جز اینکه عزم کردهاند تا خود را به
قافل? نقد و نظری? ادبی برسانند، سعی میکنند دانشجویان تازهنفسشان را هم
با خود همراه کنند. امّا حقیقت این است که در اغلب اوقات آن گروه اول در
کنج کتابخانههاشان مشغول خواندن متون و تصحیح نسخههای نویافتهاند و آن
گروه دوم در اتاقهاشان سرگرم بررسی و ترجم? نظریههای نو و تطبیق آن با
متون کهن فارسی.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ