پنج شنبه 92 مهر 18 , ساعت 7:4 عصر
هی می نویسم
هی خط می زنم
هی فکر می کنم ...
تو نیستی .
هی می نوشم
هی مز مزه می کنم ...
مزه اش طعم لب های تو نیست .
هی می خوابم
هی بلند می شوم ...
بوی عطرت از رختخوابم پریده است .
هی تو را نمی توانم
به چنگ بیاورم ...
هی دیوانه می شوم
هی دیوانه می شوم !!
نوشته شده توسط علی | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ