آن که به کار کسانى خشنود است ، چنان است که در میان کار آنان بوده است ، و هر که در باطلى پا نهاد ، دو گناه بر گردن وى افتاد ، گناه کردار و گناه خشنودى بدان کار . [نهج البلاغه]
 

یکشنبه 92 مهر 14 , ساعت 11:54 صبح



بخدا این پست را نگذاشتم که بگویم من هم حواسم بود من هم حاضرم. بعضی از بغض ها اینقدر توی گلو می مانند که یادت می رود. دیگر دردشان را احساس نمی کنی. بعد یکهو با یک تلنگر خیلی ساده فرومیریزد ...:
این پست یک "شقشقیه" است یک بغض است که خار شده توی گلوم... به همان خدای اول کار قسم که یک آه مانده ته گلو که بارانی بی امان می خواهد که جبراییل کجایی؟ نوح قصه ام را آب برده ...



لیست کل یادداشت های این وبلاگ