این دلها همچون تنها به ستوه آید پس براى راحت آن سخنان تازه حکمت باید . [نهج البلاغه]
 

شنبه 92 مهر 13 , ساعت 5:6 عصر

همه چی ارومو. خوب به نوبه خودش: با اینکه دو هفتس با دوستای جدیدم اشنا میشم ولی 4 تا دوست پیدا کردم که محشرنو نفس همشون عشقن و کل رفقای 101 ماهنو محشر ولی یکی تو مد هس که اصن دیوونش شدم اسمش غزاله ...

اصن باورتون نمیشه بگم این دختر کپ ملیکاء

از نظر قیافه که مثه دو سیبن که از وسط نصف شدن یعنی نمیدونین اینا چقد شبیه همن خییییییلیییییی. شبیه همن ...

من که اصن میبینمش یه جوری میشم نمیدونم چیم میشه؟؟؟!!!

تنها فرقشون تو سایز پاشونه و سنشون و قدشون ... بقیه اصن باورم نمیشه کپن یعنیا 

خوب غزاله پیش دانشگاهیه ولی امروز باهاش حرف زدیم دیگه (منو ایدا)

و 

یادم نره میخوام 5 نفرو معرفی کنم که خیلی دوست داشتنین::::

ایدا ( نفسه من) که دیگه گفتن نداره ... سارا (عشقمه یعنیییی)  یاس( پر از احساس دوستی)  نیکو(ادل خودمون) دنیامه و شایسته( تنها و یه ذره غمگین مثه من ... خیلی دوسش دارم) 

و اینا دوسای جدیدمن عشقن یعنیا مخصوصا سارا که باهاش خیلی دردودل میکنم ...

و خوب سارا ی خودمم که از قبل میشناسمشو دوستاش(کل ایمانیا)  نفسنننننن یه ده نفری میشن .. خ خ سارا دیگه 

و اما دوستا که نه خواهرای سابق که تو قلب ما تا تهش هسن دوستتون دارم و رفقای جدیدم خیلی دوستتون دارم ....

حتی یه اسکلیو که دلم تنگشه 

بایییی. میبوسمتون ...





لیست کل یادداشت های این وبلاگ