[ و چون روز نهروان به کشتگان خوارج گذشت فرمود : ] بدا به حال شما ، آن که شما را فریفته گرداند زیانتان رساند . [ او را گفتند اى امیر مؤمنان که آنان را فریفت ؟ فرمود : ] شیطان گمراه کننده و نفس‏هاى به بدى فرمان دهنده ، آنان را فریفته آرزوها ساخت و راه را براى نافرمانى‏شان بپرداخت ، به پیروز کردن‏شان وعده کرد و به آتششان درآورد . [نهج البلاغه]
 

چهارشنبه 92 مهر 10 , ساعت 1:53 عصر

خدایا دلم به سان قبله نماست ؛
وقتی عقربه اش به سمت “تــــو” می ایستد ،
آرام می شود …




چهارشنبه 92 مهر 10 , ساعت 1:21 عصر

این بهترین دوستمه توی عمرم که دیدم.دیوونه وار عاشقشم




چهارشنبه 92 مهر 10 , ساعت 12:50 عصر

نرد با ن دلم شکسته است ......می شود برایم کمی دعا کنید!!!!!!!!!!!یا اگر خدا اجازه می دهد کمی به جای من  خداخدا کنی!راستش دلم مثل یک نماز بین راه خسته وشکست است......می  شودبرای بی قراری دلم سفارش به ان رفیق با وفا کنید..........می شود                               



چهارشنبه 92 مهر 10 , ساعت 12:14 عصر


دوستم
داشته باشی یا نداشته باشی ،یا اصلا
دوست  داشته باشی که دوستت داشته باشم یا نداشته

باشم، دوست داشتنت برایم عادت شده است ، دوست دارم که دوستت داشته باشم




چهارشنبه 92 مهر 10 , ساعت 11:44 صبح

رمضان آمد و آهسته صدا کرد مرا
مستعد سفر شهر خدا کرد مرا

از گلستان کرم طرفه نسیمى بوزید
که سراپاى پر از عطر و صفا کرد مرا

نازم آن دوست که با لطف سلیمانى خویش
پله از سلسله دیو دعا کرد مرا

فیض روح‌القدسم کرد رها از ظلمات
همرهى تا به لب آب بقا کرد مرا

من نبودم بجز از جاهل گم کرده رهى
لایق مکتب فخر النجبا کرد مرا

در شگفتم ز کرامات و خطاپوشى او
من خطا کردم و او مهر و وفا کرد مرا

دست از دامن این پیک مبارک نکشم
که به مهمانى آن دوست ندا کرد مرا

زین دعاهاست که با این همه بى‌برگى و ضعف
در گلستان ادب نغمه سرا کرد مرا

هر سر مویم اگر شکر کند تا به ابد
کم بود زین همه فیضى که عطا کرد مرا

***

بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد
هلال عید به دور قدح اشارت کرد

ثواب روزه و حج قبول آن کس برد
که خاک میکده عشق را زیارت کرد

مقام اصلى ما گوشه خرابات است
خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد

بهاى باده چون لعل چیست جوهر عقل
بیا که سود کسى برد کاین تجارت کرد

نماز در خم آن ابروان محرابى
کسى کند که به خون جگر طهارت کرد

فغان که نرگس جماش شیخ شهر امروز
نظر به دردکشان از سر حقارت کرد

به روى یار نظر کن ز دیده منت دار
که کار دیده نظر از سر بصارت کرد

حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ
اگر چه صنعت بسیار در عبارت کرد


<   <<   56   57   58   59   60   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ