سلام
دو هفته پیش جمعه یه جشنی بود توی سالن همایش های برج میلاد که مربوط میشد به یکی از موسسات اموزشی که چون خودم قبولش ندارم اسمشو نمیارم ولی خب میفهمید.
مربوط میشد به تقدیر از رتبه های برتر ازمون کارشناسی ارشد و دکتری سال92 که ما هم همراه دوستان شرکت کردیم البته در معیت دوست عزیز مرتضی جمالی که رتبه 1 حقوق خصوصی هم در کارشناسی ارشد و هم در دکتری رو کسب کرده بود وگرنه خود من که هیچم. با این توضیح که ایشون در ترم 7کارشناسی تونست همزمان این دو رتبه عالی در رشته خصوصی که انصافا سنگین ترین رشته حقوق هم محسوب میشه بیاره.
مراسم از ساعت 3 با پزیرایی مفصل شروع شد و خیلی خلاصه بگم استاد مشایخی هم شرکت داشتن مجری مرشید پور مجری توانای صدا و سیما بود.چند شخصیت سیاسی هم سخنرانی داشتند بعد اقای حسن ریوندی شو من معروف برنامه اجرا کرد که انصافا خیلی خندیدیم و با اینکه کثالت داشتم ولی منو سر حال اورد.
یه موضوع جالب هم حضور نفر دوم محاسبات ذهنی کشور بود که واقعا برام باور کردنی نبود که یه شخص بتونه محسبات خیلی سنگین ریاضی رو زودتر از ماشن حساب انجام بده و اگه نمیدیدم باور نمیکردم.
بعد اینها احسان خواجه امیری کنسرت برگزار کرد و بعد هم جوایز رو دادن که کلی دوستمون رو تشویق کردیم.البته اقای داداشی دوست خوبم هم رتبه 2 حقوق جزارو اورده بود که از ایشون هم تقدیر شد.همراهان من تو جشن بجز اقایان جمالی و داداشی سید سجاد ساجدی و صادق رییسی بچه های گل شیراز و محمدی نجف ابادی بودن که حسین اقا در مسابقه جک گویی اونجا شرکت کرد و جایزه هم برد با این توضیح که با سوال هوشی که رشید پور پرسید همون اول خانم ها باختن جایزه ای نبردن.
در کل مراسم خوبی بود.تا ساعت 10شب هم طول کشید شام رو هم مهمون اقای جمالی بودیم تو رستوران پدر خوبو در نهایت من 9دقیقه دیر خوابگاه رسیدم و نگهبان کارتمو گرفت تا گزارش بده اینم حسن ختام اون روز بود.
.بله برای تمامی دوستانم ارزوی موفقیت دو چندان در تمام مراحل زندگی دارم.
تا به حال شده شرمنده ی خودت باشی؟
الان من شرمنده ی خودمم...
لویی پاستور
شیمیدان فرانسوی ( 1822- 1895 )
«لویی پاستور» کاشف بزرگ جهان، در 27 دسامبر سال 1822 در شهر «دول» از شهرهای فرانسه پا به عرصه حیات نهاد. وی در یک خانواده تهیدست متولد شد و پدرش هم به کار دباغی مشغول بود، با این حال توانست تحصیلات خود را با استعدادی درخشان به پایان برساند. پاستور درجه لیسانس خود را از کالج سلطنتی Besancon گرفته، پس از اخذ دکترا در سن 26 سالگی و در سال 1848 به سمت استاد شیمی دانشگاه «استراسبورگ» و در سال 1857 به سمت ریاست آکادمی علوم ( میل ) برگزیده شد. او همچنین از اعضای اصلی فرهنگستان فرانسه بود و مجلس، ماهانه 25000 دلار مقرری برای او تعیین کرده بود.
آغاز فعالیتهای پاستور و کشف مفهوم انانتیومری پاستور در سال 1848 آزمایشهایی را در مدرسه نرمال در پاریس انجام داد. چند سال بعد، همان آزمایشها او را بر آن داشت تا پیشنهادی را مطرح کند که اساس و مبنای شیمی فضایی است. او برای کشف تجربه در بلور نگاری، مشغول تکرار کارهای یک شیمیدان دیگر بر روی نمکهای تارتریک اسید بود. او در این آزمایشها چیزی را دید که قبلا کسی به آن توجه نکرده بود؛ وی مشاهده نمود که سدیم آمونیوم تارترات غیر فعال نوری به صورت مخلوطی از دو نوع بلور متفاوت وجود دارد که تصویر آینهای یکدیگرند.
او با استفاده از یک ذرهبین و یک پنس با دقت و کوشش فراوان، مخلوط را به دو توده کوچک مجزا کرد : یکی بلورهای راست دست و دیگری چپ دست. اگرچه مخلوط اصلی از نظر تاثیر نور قطبی، غیر فعال بود، اما بلورهای حلال در آب از خود فعالیت نوری نشان میدادند. به علاوه، چرخش ویژه هر دو محلول دقیقا با هم برابر، اما با علامت مخالف بود.
یکی از محلولها نور پلاریزه مسطح را به سمت راست و محلول دیگر به همان مقدار، به سمت چپ میچرخاند. این دو مخلوط در سایر خصوصیات کاملا مشابه هم بودند. پاستور نتیجه گرفت که اختلاف چرخش نوری در محلول، مربوط به مولکولها بوده، و به بلور بستگی ندارد. وی به این نتیجه رسید که مولکولهایی که این بلورها را تشکیل میدهند، مانند خود بلورها تصویر آینهای یکدیگرند.
بنابراین پاستور به وجود ایزومرهایی پی برد که ساختمان آنها تنها از نظر تصویر آینهای و خواص آنها فقط از نظر جهت چرخاندن نور پلاریزه متفاوت بود و به این ترتیب، مفهوم «انانتیومری» توسط پاستور کشف شد.
کشف میکروب توسط پاستور پاستور از مشاهده این امر که مواد آلی، نور قطبی را منحرف میسازند، حدس زد که باید موجودات زنده ریزی در این کار دخالت داشته باشند. وقتی به مطالعه میکروسکوپی پرداخت، مشاهده کرد که تخمیر شیره چغندر، نتیجه عمل موجودات بسیار ریزی میباشد که به شکل کپک است و در تخمیر ناقص همین کپک با کپک دیگر، تولید جوهر شیره مینماید. وی به این جمع بندی رسید که برای جلوگیری از عمل موجودات مزاحم که مانع تخمیر میشوند، باید آن را جوشاند.
پاستور عقیده داشت که اگر شراب در معرض هوا باشد، ترش شده، تبدیل به سرکه میشود. این نظریه، منجر به کشف یکی از بزرگترین معماهای عالم گردید و آن، وجود جهان موجودات بسیار ریز بود که میکروب نام دارد. پاستور، نظریه بوجود آمدن خودبخودی را رد کرد. او نتیجه این مطالعه را در سوم اوت 1857 به آکادمی علوم ارائه داد و ثابت کرد که مخمر احتیاج به کنترل دارد تا بتواند زندگی کند و اظهار داشت که شیر مانند شراب، ترش نمی شود، مگر اینکه موجودات ریزی به داخل آن راه یابند و همین موجودات، اگر بوسیله جوشاندن و حرارت دادن از بین بروند، دیگر نه چیزی تولید میشود و نه عمل تبخیر صورت میگیرد.
پاستور اعلام داشت که عامل بسیاری از امراض، همین موجودات ذرهبینی میباشند و با این اکتشاف، خدمت بزرگی به بشریت نمود.
اثبات چرخه حیات پاستور این نکته که هر چیز نابود میشود، از طرف دیگر بوجود میآید را که لاوازیه حدس زده بود، بر مبنای علمی اینگونه بیان نمود :
«بعد از مرگ، موجودات ذرهبینی که روی نعش قرار دارند، از فقدان هوا استفاده کرده و به زاد و ولد میپردازند و با تجزیه نعش، آن را متعفن میسازند. آنگاه مواد حاصل از تجزیه جسم مرده به مصرف تغذیه حیوانات و نباتات دیگر میرسد و به این طریق به حیات ادامه میدهند ».
اکتشافات دیگر پاستور پاستور در سال 1881، واکسن سیاهزخم را برای علاج قطعی بیماری گوسفندان کشف کرد. بعد از آن برای درمان بیماری هاری مطالعه فراوان نموده، نتیجه مطالعات خود را در سال 1885بر روی انسان آزمایش نمود و از آن تاریخ به بعد، انسان را از مرض هاری نجات داد. همچنین تحقیقات زیادی در مورد عمل باکتریها از جمله انگور به شراب نمود. پاستور در سال 1895، در حومه پاریس درگذشت و جسد وی در محل انستیتو پاستور به خاک سپرده شد.
در دلـــــــــــــــم سیر و سفر آغاز کرد
باز هــــــــــــــم با دست های کودکی
ســـــــــفره ی تنــــــگ دلم را باز کرد
بــــــاز برگشـــــــــتم بـه آن دوران دور
روزهـای خــــوب و بـــــازی های خوب
قصّه های ســــاده ی مـادر بزرگ...».
دلم میخواهد احساسم را قاب بگیرم تا هیچگاه فراموشش نکنم
من صبر را در جایی نیاموخته ام در کتابی نخوانده ام کسی برایم نگفت و در سی دی اموزشی ندیدم
من صبر را همچون اتش در بدو وجود انسان ب اجبار برای رفع نیاز برای زندگی بهتر خود ب تنهایی فرا گرفته ام
صبر را برایم دیکته نکردند بلکه ان را خود با گوشت و پوستم اموختم
....ان هنگام که چاره ای نبود ان هنگام که از اموخته هایم در کتابهای درسی ام از معلم ها و از هر ان کس که چیزی برای اموختن داشت کاری بر نیامد ...خود نشستم سکوت کردم و توکل کردم بعد زمان گذشت...گذشت...گذشت و من اموختم که راه همین است اری... چاره همین است نشستن و با ایمان ارام بودن گاهی فقط چاره همین است....
لیست کل یادداشت های این وبلاگ